در اروپا، مجموعه های گچ بری تا اوایل قرن بیستم مورد قدردانی و نمایش قرار گرفتند و پس از آن به طور فزاینده ای فراموش شدند.
در موزهها، بسیاری از ماکتهای تاریخی نسبت به اشیاء اصلی اصیل کمتر مورد مراقبت قرار میگرفتند و در نتیجه هنگام بیرون آمدن از نمایشگر آسیب دیدند.
ارزش بازیگران فراتر از نقش آنها در آموزش مورد تردید قرار گرفت: نگرانی هایی وجود داشت که بیننده کپی ها را به عنوان نسخه اصلی تفسیر نکرده باشد، هاله ای نداشتن کپی ها، و “ارتباط” مفقود شی با هنرمند.
موضوع اصالت یک بحث تکراری و حل نشده در شاخه های مختلف هنرهای زیبا است در مورد این موضوع، هم مفهوم والتر بنجامین از “هاله” را به عنوان ویژگی مناسب قطعات هنری “اصیل” و هم نظرات مخالفی مانند نظر برونو لاتور را ذکر می کند که پیشنهاد می کند هاله می تواند «مهاجرت» کند.
ایده اصالت به معنای امروزی، همراه با تحقیر کپی ها، که به طور گمراه کننده ای جعلی تلقی می شوند، در قرن نوزدهم آنچنان که اهمیت طرح مبادلات بین المللی برای ترویج نشان می دهد، نگرانی بزرگی در قرن نوزدهم وجود نداشت.
هنر، توسط هنری کول در سال 1867 تأسیس شد و هدف آن تسهیل تبادل بازتولید در سراسر اروپا بود. این پروژه بلندپروازانه، با امضای 15 حاکم اروپایی، تأثیر زیادی داشت.
با توجه به تمام موارد فوق، مجموعه بازیگران V&A را میتوان منحصربهفرد دانست، زیرا تا به امروز تغییر کمی داشته است. افتتاح دادگاه بازیگران در V&A تأثیر زیادی بر مردم گذاشت.
گردآوری بهعنوان یک فعالیت آگاهانه انسانی به قرن شانزدهم برمیگردد، همانطور که مطالعات محقق و کابینتهای کنجکاوی نشان میدهد، که همچنین میتواند به ظاهر بصری گالریهای موزه در طول قرن نوزدهم مرتبط باشد شواهدی از تأثیر بزرگ دادگاه بازیگران را می توان در مطبوعات آن زمان دید.
جسارت ایده، ارتفاع آپارتمان ها، بزرگی بسیاری از اشیایی که با آنها پر شده اند و زیبایی دیگران، همگی با ایجاد یک اثر ماندگار هماهنگ هستند.